به گزارش خبرنگار وسائل، نشست تخصصی «بررسی اندیشههای سیاسی و حقوقی علامه طباطبائی»، پنجم آذرماه به مناسبت هفته بزرگداشت علامه طباطبائی با حضور حجت الاسلام دکتر سید مصطفی میرمحمدی عضو هیئت علمی دانشگاه مفید و دکتر غلامرضا کاشی عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی، در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی، برگزار شد.
در ابتدای این نشست، حجتالاسلام میرمحمدی به ارائه مباحث خود پیرامون اندیشههای حقوقی علامه طباطبائی در حوزه حقوق بینالملل پرداختند و با بیان اینکه علامه طباطبایی به عنوان یکی از مفاخر جهان اسلام است، اظهار داشت: علامه از فیلسوفان قرن گذشته، سهم زیادی در معرفی آموزه های اسلامی در جهان داشته که در این برنامه، دیدگاه های حقوقی علامه طباطبائی را با تأکید بر حقوق بینالملل بحث خواهیم کرد.
وی افزود: مرحوم علامه طباطبائی در سال هایی دست به قلم بردند که سالهای مهمی در تاریخ حقوق بینالملل است، دو جنگ جهانی که در آن زمان رخ داد در توسعه حقوق بین الملل سهم زیادی داشته است، و اگرچه که از معاهدهی ورسای به عنوان سرآغاز شکل گیری حقوق بینالملل یاد میکنند، اما نقش دو جنگ جهانی را در ایجاد جهشی برای تبدیل حقوق بین الملل اروپایی به حقوق بین الملل جهانی داشت، نباید نادیده گرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید بیان کرد: هرچند که جنگ نامیمون است اما گاهی برکاتی هم دارد که ایجاد دو سازمان بزرگ جامعه ملل و سازمان ملل از برکات دو جنگ جهانی بود، در آن دوره ایدههای قابل توجهی منتشر شد که باعث شکل گیری آن دو سازمان به عنوان سازمانهای مامور صلح و امنیت بین المللی گشت.
حضور فعال علامه طباطبایی در جنگ با روسها
حجتالاسلام میرمحمدی در ادامه گفت: مرحوم علامه طباطبائی در جنگ جهانی اول 16 سال داشت و در جنگ جهانی دوم 40 ساله بودند، و زمانی که تبریز در اشغال روسها بود، ایشان با اسلحه شبها را به نگهبانی میپرداخت و بعد از آغاز جنگ جهانی دوم، به قم عزیمت کردند. در همان سالها بود که علامه کارهای پژوهشی و تفسیر را آغاز کرد.
وی با اشاره به اینکه سالهای پس از جنگ جهانی دوم، جهان به دو قسمت مارکسیسم و کاپیتالیسم تقسیم شد، افزود: در آن دوره ایدههای کمونیستی و پیامهای مارکسیست، نیمی از جهان را درنوردید و دو قطب بزرگ را ایجاد کرد، که کمونیست، در آن زمان به سرعت پیشرفت میکرد و نیرو میگرفت که در آن شرایط، ایستادن در برابر تئوری قوی مارکسیسم کار دشواری بود اما علامه طباطبائی فعالیت خود را آغاز کرد، و ایشان از طریق مصاحبههایی که با پرفسور هانری کربن انجام دادند، سهم زیادی در معرفی شیعه به جهان از خود ایفا کردند، که خود هانری کربن تا در این رابطه بیان کرده است که تا پیش از این، وقتی صحبت از اسلام در جهان میشد، همه مطالب از الازهر و از سوی سعودی ها بود، بنابراین دیدگاه شیعه در جهان شناخته شد نبود.
حجتالاسلام میرمحمدی اظهار داشت: شخصیتهایی که با هانری کربن مصاحبه کردهاند، اکنون از شخصیت های بزرگ علمی در جهاناند، و مرحوم علامه طباطبائی از اشخاصی بودند که در صحنهی علمی و عملی، وحدت حوزه و دانشگاه را نشان داد، ایشان با اینکه حوزوی بودند، مجموعه مقالاتی که منتشر نمودند باعث معرفی حوزه به جهان گشت.
وی مطلبی را از سوی دکتر نصر درباره علامه طباطبائی اینگونه بیان کرد: بعد از قرون وسطی، مجموعه مصاحبه های هانریکربن با علامه طباطبائی را میتوان مهمترین گفتوگوی میان شرق اسلامی با غرب دانست، و اکنون نوشتهها و آثار علامه اعتبار بالایی دارند که از این آثار استفاده میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید با اشاره به نظریات اعتباریات علامه گفت: مجموعه نظریات علامه در چارچوب اعتباریات از جمله مباحث مهمی است که هم در تفسیر و هم در مجموعه مباحثات ایشان ریشهدار میباشد؛ علامه معتقد است که انسان موجودی سودمند است و به دنبال سود میرود که البته کاملا طبیعی ست، و سود خود را از همه میطلبد، از همین جا مفهومی به نام استخدام به کار برده میشود، که انسان از استخدام سود میبرد و میخواهد که دیگران در خدمت او باشند و چون میخواهد که دیگران در خدمت او باشند و به او نفع برسانند، او هم میخواهد که به دیگران منفعت برساند، چراکه اگر دیگران به منفعت نرسند، او نیز نمی تواند به نفع دست یابد و در اینجا انسان بایستی برای رسیدن به رضایت خود، به اجتماع رضایت دهد، و برای رسیدن به نفع باید به یک سری از قواعد و اصول ثابت رضایت دهد.
وی افزود: از جمله اصول ثابت، عدالت اجتماعی است، انسان به طور طبیعی به نیکی عدل و قبح ظلم پی میبرد؛ بنابراین سه اصل استخدام، اجتماع و حسنوقبح، در نوشتههای علامه کاملا مشهود است؛ مرحوم علامه طباطبائی کتابی به نام رساله سبع دارد که بسیاری از دیدگاههای ایشان در این رساله هفتگانه بیان شده که یکی از مهمترین آنها اعتباریات است.
نکاتی پیرامون حقوق اساسی و حقوق بینالملل در تفسیر المیزان
حجتالاسلام میرمحمدی با اشاره به اینکه ما حقوق بینالملل را حقوق جنگ و صلح میدانیم، اظهار داشت: مرکز ثقل حقوق بینالملل، صلح و امنیت بینالمللی است و از همین جهت است که اگر بخواهیم درباره حقوق بینالمللی در مبانی اسلام تحقیق کنیم، بایستی در مباحث جهاد و آیاتی از قرآن که درباره صلح و امنیت بین المللی است، جستوجو کرد؛ بنده زمانی که برای تألیف رساله دکتری مطالعاتی داشتم، به تحقیق در آثار علامه پرداختم که ایشان درباره حقوق اساسی و حقوق بینالملل مباحث مهمی را مطرح کردهاند که اکنون 4 مورد آن را بررسی مینماییم.
وی گفت: اولین مبحث، اصل روابط است که آیا ما بایستی با جهان ارتباط برقرار کنیم یا خیر، و این بحث روابط میان مسلمانان و غیرمسلمانان مبحثی کلیدی است، که در این رابطه در آیه آخر سوره آلعمران اینگونه آمده است« یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ».
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید با اشاره به نظریات علامه طباطبائی در رابطه با نیاز انسان به ارتباط، بیان کرد: یکی از مهمترین رسالههای علامه طباطبائی درباره روابط اجتماعی در ایران است که خیلی از دیدگاه های اجتماعی ایشان در این رساله بیان شده است، و در آنجا اینگونه تصریح میشود که ارتباط با دیگران حقی طبیعی است و ارتباط با دیگر ملتها یک اصل است، چراکه انسان موجودی به دنبال منفعت میباشد؛ این تئوری ارزشمند، ایده تأسیس سازمانهای بینالمللی را تقویت مینماید، بنابراین انسان موجودی خواهان ارتباط با دیگران است.
حجتالاسلام میرمحمدی با بیان مبحث دوم که علامه طباطبائی به آن توجه کرده، درباره اهداف جهاد است، گفت: یکی از بدفهمیهایی که در غرب اتفاق افتاده و موجبات نوشتن هزاران مقاله در کتابها شده است، مبحث جهاد میباشد که البته آنان تعابیر نادرستی از جهاد دارند، به همین جهت علامه طباطبائی در آثار خود جهاد را به درستی تبیین نموده و بیان کرده که اگر ما به قرآن کریم مراجعه کنیم، سه هدف اساسی را در مورد جهاد درمییابیم، که نخستین آن دفاع از مراکز دینی و عبادی است.
جنگ آخرین راه حل برای دفاع از ارزشهای اسلامی
وی افزود: در آیه 40 سوره حج اینگونه آمده است که«وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْکَرُ فيهَا اسْمُ اللَّهِ کَثيراً وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ»، «اگر خداوند دفع شر بعضی از مردم را به بعض دیگر نکند، همانا صومعه ها و دیرها و مساجدی که در آن ذکر خدا بسیار میشود، همه خراب و ویران میگردد.»، جالب است که در این آیه از قرآن کریم، از مراکز عبادی مسیحی و یهودی و اسلامی نام میبرد، و از این آیه اینگونه برمیآید که دفاع در ادیان گذشته وجود داشته اما کیفیت آن بیان نشده است؛ علامه طباطبائی بیان میکند که دفاع یک امر فطری و طبیعی است و البته جنگ برای دفاع آخرین راه حل است، علامه همچنین اصل حل و فصل مسالمتآمیز اختلافات را تصریح میکند.
حجتالاسلام میرمحمدی با اشاره به اینکه هدف دیگر جهاد، دفع فتنه است، بیان کرد: در قرآن کریم اینگونه آمده است: «وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ» و علامه تصریح میکند که این آیه به این معنا نیست که دیگران را به اجبار مسلمان کنیم، بلکه هدف دفع فتنه است و نه مسلمان شدن دیگران، بنابراین مقصود از فتنه، مقابله با اقداماتی است که مسلمانان را از اعتقاد به باورشان جدا میکند؛ در واقع اگر بخواهیم این استنباط را به ادبیات روز بیان کنیم، باید گفت که از این آیه، دفاع از استقلال سیاسی، حقوقی و فرهنگی و همچنین دفاع از جامعه بشری استخراج میشود؛ در کل بایستی گفت که در عقیده علامه طباطبائی، مفهوم جهاد، مفهومی دفاعی بوده است.
از نگاه علامه در روابط میان دولتها اصل بر صلح است
وی در ادامه اظهار داشت: موضوع سومی که علامه طباطبائی به آن توجه ویژهای نموده این پرسش است که آیا در روابط میان دولتهای اسلامی با دولتهای غیراسلامی اصل بر صلح است یا جنگ؟، این پرسش از گذشته تا کنون مطرح میشود ولی موضوعی بهروز است؛ بعد از جنگ جهانی، هجمههای زیادی به اسلام صورت گرفت و بیان شد که اسلام دین جنگ است، علامه طباطبائی در این رابطه اینگونه میگوید که با توجه به عبارت «الصلح خیر» که در قرآن کریم آمده است، نمیتوان گفت اسلامی دینی است که در روابط با دیگران، جنگ را لحاظ میکند؛ اگرچه که حتی امروزه نیز تئوری پردازان داعش معتقداند که اصل بر جنگ است و بنده در آخرین رسالهای که از دانشگاه ام القری مکه منتشر شده، دیدهام، به صراحت بیان شده است که کشورهای اسلامی با عضویت در سازمان ملل به خطا رفته اند، زیرا اصل بر جنگ است ولی قبول منشور سازمان ملل یعنی قبول صلح.
عضو هیئت علمی دانشگاه مفید با بیان اینکه مرحوم علامه معتقد است که در اسلام حق حیات انسانی اولویت است، گفت: اگر شما دین اسلام را برپایه جنگ بدانید، در واقع تعریفی از دین ارائه کردهاید که بنا بر آن، انسان همیشه بایستی در ترس از جنگ حیات کند، در حالی که در قرآن کریم مسائلی مانند حمایت از زنان و کودکان در جنگ، بیان شده است، و این موضوع نشان دهنده این است که کسانی با درک غلط و نداشتن اطلاع درست و با اغراض سیاسی، اسلام را دین جنگ معرفی مینمایند.
وی افزود: اصل دعوت در نظر علامه طباطبائی پُر رنگ است، و البته او معتقد است که دعوت بایستی به نحو مسالمت آمیز انجام گیرد و نمیتوان اسلام را با خشونت ترویج داد، و در عین حال علامه بر اصل نفی سبیل به عنوان محکم ترین قاعده بینالمللی اسلام نیز تأکید مینماید؛ در قرآن آمده است که کافرین بر مسلمانان سلطه نداشته باشند، ولی سال هاست که کافران بر مسلمین سلطه پیدا کردهاند، اما بایستی توجه داشت که اگر ملتی ایمان داشته باشد نمیتوان بر آن سلطه پیدا کرد و این سنتی الهی است؛ ممکن است کافران بر مسلمانان سلطه داشته باشند ولی بر مومنین امکان تسلط ندارند چراکه بین اسلام و ایمان تفاوت وجود دارد.
نظر علامه پیرامون تعهد نسبت به معاهدات بینالمللی
حجتالاسلام میرمحمدی در ادامه گفت: یکی از موضوعاتی که علامه به آن توجه دارد، وفای به عهد است و در رابطه با آن مطالبی را مطرح میکند، در حقوق بین الملل معاهدات نقش بسیار اساسی دارد و سنگ بنای حقوق بینالملل معاهدات است و امروزه نیز عرف در قالب معاهدات شکل گرفته؛ علامه طباطبائی معتقد است که هیچ دینی از جمله اسلام نمیتواند نسبت به معاهدات بیتفاوت باشد، به این صورت که اگر مسلمانان معاهدهای منعقد کردهاند و به ضرر آنهاست، باید آن معاهده را بپذیرند، و اینگونه منطق اسلام با منطق استثمار متفاوت است، چراکه در منطق استثمار، منفعت طلبی این اجازه را میدهد تا از معاهده بیرون آیند، اما دین مبین اسلام چنین اجازه ای را به مسلمانان نخواهد داد.
وی در پایان بیان کرد: اینها برخی از دیدگاه های مترقیانه علامه طباطبائی در خصوص حقوق بینالملل بود، او جهان را به خوبی میدید و تلاش می کرد تا این مبانی را با مبانی فقهی و حقوقی سازگار نماید، و در بسیاری از آثار علامه، و از جمله در تفسیر المیزان، مبنای حقوق فطری موج میزند.
در ادامهی این نشست، دکتر غلامرضا کاشی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در رابطه با امکان های سیاسی فلسفه علامه طباطبائی، سخنانی را مطرح کرد.
حیات سیاسی در اندیشه علامه طباطبایی
وی با اشاره به اینکه علامه طباطبائی با فیلسوف بزرگ، کانت، یک شباهتی دارد، گفت: کانت اگرچه فیلسوف بزرگی بوده و در قله فلسفه مدرن ایستاده ولی در حوزه اندیشه سیاسی، به طور مستقیم و منقح اندیشه نکرده است؛ علامه طباطبائی نیز به طور پراکنده درباره امور سیاسی سخن گفته، در حالی که او یک فیلسوف و یک مفسر قرآن است، علامه هیچ وقت در حوزه سیاست به طور مشخص اندیشه نکرده و رساله منقحی در حوزه باورهای سیاسی او وجود ندارد.
دکتر کاشی اظهارداشت: علامه طباطبائی بیان میکند که ادراکات اعتباری یعنی مجموعه ادراکات و باورهایی که به خودی خود، دارای معانی درونی نیستند؛ آنها فقط واسطهای هستند که ما را به اهداف علمی واصل مینمایند، و به عقیده علامه، گوهر جامعه انسانی ادراکات اعتباری است، علامه طباطبائی معتقد است که ادراکات اعتباری دو قسم اند، اول ادراکات اعتباری پیش از جامعه و دوم ادراکات اعتباری پس از جامعه. مالکیت، ریاست و زبان کلام از انواع اعتباریات بعد از جامعه هستند.
وی افزود: از نظر علامه طباطبائی جامعه بنیادی طبیعی دارد که به میدانهای عینی عملی انسانها وابسته است و همه باورها و آگاهیها صورت اعتباری دارند و کارکردشان تداوم بخشی به این جهان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی در پایان با اشاره به اینکه علامه قصه حیات سیاسی را از یک امر عینی مادی آغاز میکند، خاطرنشان کرد: علامه طباطبائی حقیقتا ذخیره ارزشمندی است که برای پرسشهای ما پاسخ لازم را میدهد./503/0/ح
تهیه و تنظیم: قرقانی